سخنان والت ويتمن
سخنان والت ويتمن
تمام وجود آدمي بسي شايسته تر است، من درباره ي زن و مرد يكسان مي سرايم.
ابرهاي غارتگر ديرزماني پيروز نخواهند ماند، دير زماني صاحب آسمان نخواهند بود و اختران را تنها به ظاهر در كام خود فرو مي برند.
قدرت تهديد آميز زمين يكسره بر گرد من فرا ايستاده بود، اما من با روح خود تغذيه كردم، قانع و سربلند تغذيه مي كردم.
به پيش مي رويم تا آنچه را زمين و دريا هرگز به ما نداده اند به دست آوريم.
ديگر در دل جنگل هاي عظيم راه نخواهيم سپرد، بلكه از ميان شهرهاي عظيم تر خواهيم گذشت، اكنون چيزي عظيم تر از ريزش نياگارا در برابر ما خروشان است، سيل آدميان.
آزادي نه چنان است كه يك يا دو بار شكست، يا بارها شكست، يا بي اعتنايي و حق ناشناسي مردم، يا پيمان شكني، و يا صف آرايي سر نيزه هاي زور و قدرت و سربازان و توپها و قوانين جزايي، آن را سركوب كند و از ميان بردارد.
هنگامي كه آزادي جايي را ترك مي كند، نخستين كسي نيست كه پا بيرون مي نهد و حتي دومين و سومين كس هم نيست، درنگ مي كند تا همه بيرون روند، و او آخرين كس است.
هنگامي كه ديگر خاطره اي از قهرمانان و شهيدان نماند، و هنگامي كه حيات و جان هاي كردان و زنان يكسره از سرزمين رانده شوند، آنگاه آزادي يا انديشه ي آزادي از آنجا رانده خواهد شد، و پيمان شكنان اقتدار مطلق خواهند يافت.
ادامه مطلب